می گویند روزی سقراط حکیم بر دروازه شهری نشسته بود . شخصی به او رسید وگفت
: من ساکن فلان شهر هستم و پس از سال هاتصمیم گرفته ام شهر خودم را عوض
کنم و به شهر دیگری کوچ کنم به نظر شما این شهر برای مهاجرت چگونه شهری است
؟
سقراط از آن شخص می پرسد: اهالی شهر شما چگونه مردمی هستند.؟ او می
گوید : مردمی هستند بدبین و زورگو که در امانت خیانت می کنند و نسبت به هم
نامهربان و بیگانه هستند.
سقراط می گوید : اهالی این شهر نیز چنین
مردمی هستند و آن شخص را از مهاجرت به آن شهر منع می کند در روزهای بعد،که
سقراط در همان محل نشسته بودشخص دیگری به سقراط مراجعه می کند و می گوید
علاقمند است که به این شهر مهاجرت کند . سقراط همان سوال قبلی خود را
تکرارمی کند و می پرسد:به نظرت اهالی شهر خودت چگونه مردمی هستند؟ آن شخص
می گوید :مردمی صمیمی ، مهربان ، امانتدار و با دیانت . سقراط برمی گردد و
می گوید : اهالی این شهر هم این گونه اند و آن شخص را تشویق می کند که به
آن شهر مهاجرت کند.
رفتارها و نگرشهای هرشهروندی در سرنوشت آن شهر
دخالت دارد.
شهروندی که خود را عضوی از خانواده بزرگ شهری می داند و تلاش می کند همواره وظایف شهروندی را به خوبی انجام دهد باعث می شود رفتارهای شهروندی و اجتماعی شده در دیگران نیز پرورش یابد.
مطالعات نشان
می دهد که شهروندان مسئولیت پذیر و آشنا به حقوق شهروندی خود به خود به
وجود نمی آید ، بلکه در اثر آموزش مهارتهای زندگی جمعی و تحت آشنایی با
فرهنگ شهرنشینی اهالی می آموزند،چگونه دریک شهرزندگی کنند،چگونه حریم خصوصی
دیگران را محترم بشمارند و در نهایت چگونه در اداره یک شهر مشارکت نمایند.
- ۰ نظر
- ۲۷ دی ۹۱ ، ۱۴:۲۱